ریسک مطلق(absolute) در برابر ریسک نسبی(relative):

در یک مطالعه اپیدمیولوژیکی که بر روی ۴ میلیون بیمار انجام گرفته، مشخص شده که افرادی که همزمان با داروهای ضد افسردگی، داروهای
NSAIDs نیز مصرف می کنند، در مقایسه با مصرف داروهای ضد افسردگی به تنهایی ریسک هموراژی اینتراکرانیال به مقدار کم افزایش داشت.

اما نکته اینجا است که این خونریزی داخل جمجمه ای چند درصد از بیماران را درگیر می کند که حالا افزایش جزیی آن را باید در نظر بگیریم.

به این مثال توجه بفرمایید:

بر اساس یک مطالعه اپیدمیولوژیکی فهمیده شد که مصرف همزمان داروی “آ” و داروی “ب” باعث می شود ریسک آب مروارید دو برابر شود (۱۰۰%). این
در حالی است که در سابقه هر دو دارو عارضه آب مروارید به هیچ عنوان گزارش نشده است. این خبر بدی می تواند باشد زیرا ریسک نسبی آب مروارید را ۱۰۰% افزایش داده است.
حالا اگر شما نگاهی به ریسک مطلق بیاندازید، خواهید دید که ریسک آب مروارید یک در هزار بوده و حالا دو در هزار شده است.

یعنی اگر بیمار هر دو داروی “آ” و “ب” را با هم مصرف نماید، ریسک آب مروارید تنها دو دهم درصد می شود. بنابراین اگر هر دو دارو نیاز واقعی
برای بیمار تشخیص داده شود- در قبال ریسک مطلق کم که دارد- منطق حکم می کند که هر دو دارو برای بیمار تجویز شود.

ریسک مطلق(absolute) در برابر ریسک نسبی(relative):

اما اگر بیمار از یکی از داروها سود چندانی نمی برد یا برای یکی از داروها جایگزین باشد، باید تجویز یکی از دارو ها را متوقف نمود. و در این جا است که جمله کلیدی خود را نشان می دهد که:

” تداخل دارویی از یک فرد به فرد دیگر باید جداگانه ارزیابی شود و برای هر بیمار باید سود و زیان آن سنجیده شود”.
حالا برگردیم به همان هموراژی اینتراکرانیال: مصرف همزمان داروی ضد افسردگی و NSAIDs در مقایسه با ضد افسردگی به تنهایی،
ریسک هموراژی اینتراکرانیال را ۶۰% افزایش می دهد. ریسک مطلق در اینجا کسری از یک درصد است. اما به علت اینکه هموراژی
اینتراکرانیال تهدید کننده زندگی است نمی توان همین کسری از یک درصد را نیز چشم پوشی کرد و در زمان سنجیدن سود و زیان باید به این موضوع نیز فکر کرد.

گاهی جزییات ریز نیز باید در نظر گرفته شود. برای مثال در همین مطالعه اشاره دارد که ریسک هموراژی در زیر ۴۵ سال و
بالای ۴۵ سال تفاوتی نداشته در حالی که آقایان در مقایسه با خانم ها از ریسک بیشتری برخوردارند.

فاکتور دیگری که باید در نظر گرفته شود مسیر فارماکولوژیک و بیولوژیک تداخل است. برای مثال در این مورد، SSRIs می توانند
عملکرد پلاکت ها را مختل کنند که به واسطه کاهش در برداشت سروتونین توسط پلاکت ها رخ می دهد. در حالی که برخی TCAs این اثر را ندارند. اما در این مطالعه از
نظر هموراژی اینتراکرانیال هر دو دسته SSRIs و TCAs تفاوتی نداشتند در حالی که بر روی کاغذ به نظر می رسد باید تفاوت داشته باشند.

مورد آخر:

در این مطالعه ریسک هموراژی اینتراکرانیال با SSRIs بسیار کم (معنی دار نبوده است). با در نظر گرفتن هر دو مطالعه، روشن است که داده های بیشتری نیاز داریم تا مقدار ریسک را تعیین نماییم.

در وب سایت بهزیستن شما می توانید برای اطلاع از انواع رژِیم ها به وبلاگ وبسایت هم مراجعه نمایید.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *